یسنایسنا، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

سلام مامان ! ... من بدنیا اومدم

ماهگرد هشتم : ...

*** زن شاد زنی نیست که هیچگونه نگرانی ندارد .زن شاد زنی است که نگرانی دارد ولی نمیگذارد نگرانی ها او را شکست دهند . این ماه هم به خیر و خوشی گذشت فقط وارد ماه نه که شدم حسابی سنگینم و درد دارم خوابیدنم سخته .ترش میکنم. راحت نمیتونم غلت بزنم. خیلی زود گشنم میشه.یکمی هم عصبی شدم اتاقت چیده شده فقط مونده عکساشو بزارم مامانی. یه کلیپ هست روند رشد جنین رو نشون میده امروز دیدمش کلی قربون صدقت رفتم تو هم تکون میخوردی فدات شم . دیگه دلم میخواد زودتر بیای خسته شدم هی وزنم داره میره بالاتر .فکر میکنم مسئولیتم زیاد میشه و محدود میشم اما بابایی کلی دلداریم میده کههمه چی به روال عادیش برمیگرده . ...
26 بهمن 1392

پا به ماه شدم : ...

*** چه حس قشنگی . چقدر آرزوی این ماهو کشیدم تا بهش برسم . دیشب رفتیم مطب دکتر شادیان خیلی شلوغ بود چون جانبود بشینیم منم رفتم زیست خاور یه دوری زدم یه ریسه اسم برات خریدم خیلی خوشگله دخمل نازم . بابات اصلا حوصله خرید و راه رفتن تو بازارو نداره یه جا نشست . منم که اصلا خسته نمیشم خخخخخخخ . دکتر گفت همه چی خوبه نامه بستریمو داد .راستی صدای قلبتو ضبط کردم واسه بابایی گذاشتم داشت میمرد از خوشحالی یه ذوقی کرده بود که بیا و ببین . برگشتنی هم رفتیم آبمیوه رضا ... من شیرنارگیل خوردم و بابایی شیرموز حسابی مزه داد تو هم که عاشق چیزای شیرینی وولوولک ...
22 بهمن 1392

اضافه وزن : ...

*** مامانی از چاقی نمیترسه .مهم اینه که تو سالم بدنیا بیای ... قدم 158 وزنم قبل بارداری 58 بود و حالا 68 تازه 1 ماهه دیگه مونده تا بیای بغلم اما من به وفور میوه میخورم و آجیلی و شیرکاکائو خداکنه سالمو خوشگل باشی روسفیدم کن مامانم ...
16 بهمن 1392

آدم برفی : ...

*** اولین آدم برفی دخترم . ایشالا سال بعد شایدم آخر همین امسال باهم دیگه درست کنیم بزرگترش رو ..... امشب تولد پسر عمت امیرحسین بود اول رفتیم شهربازی سرزمین عجایب بعدم رفتیم شام کباب زدیم به بدن که شما حسابی دوس داری . وقتی اومدیم برف نشسته بود منم به باباجونی گفتم بدو برو برف واسه دخملم بیار میخوام براش آدم برفی درست کنم ..... و نتیجش شد این ...
11 بهمن 1392

دوباره خوابتو دیدم :...

*** اگر در خواب  ببیندفرزند دختری دارد و به او شیر می دهد یعنی خرمی و نعمت براوافزون می شودبه میزان شیری که به بچه دخترش داده (در بیداری چنین بچه ای نداشته باشد) وای عجیبه قبل خواب ازت پرسیدم مامانی از اسمت راضی هستی ؟ تو خواب بهم بگو آخه خیلی مردد بودم باورت نمیشه دقیقا تو نوزادی به حرف اومدی و گفتی مامان : معنی اسمم چی میشه ؟ منم گفتم یعنی بسیار عبادت کننده خدا . گفتی پس من همین اسمو دوست دارم . بعدم یه سینم شیرکاکائو داشت یکی دیگش شیر معمولی هههههههه خنده داره نه؟ و تو فقط شیر کاکائو رو میخوردی عین خودم عاشق شیر کاکا هستی نفسم . دلم بزرگیتو میخواد تا باهات درد و دل کنم . دلم کوچیکی تو میخواد تا باهات بازی کنم . دلم همه چی میخوا...
5 بهمن 1392

دختر که باشی : ...

*** د : دوست داشتنی خ : خانوم و خوشگل ت : تو دل برو ر : راستگو اگه دختر باشی.... دختر که باشی میدونی اولین عشق زندگیت پدرته . دختر که باشی میدونی محکم ترینپناهگاه دنیا آغوش گرم پدرته . دختر که باشی میدونی مردونه ترین دستی کهمیتونی تو دستت بگیری و دیگه از هیچی نترسی دستای گرم و مهربونپدرته . هرکجای دنیا که باشی چه باشه چه نباشه قویترین فرشته ی نگهبانپدرته . ...
4 بهمن 1392

یه روز بیاد ماندنی با عزیز : ...

*** نوه اول هر چی  مادربزرگش رو صدا کنه همون میشه اسمش با تشکر از مهدیه (دختر عمه) عزیز (مامان باباییتـ )زنگ زد گفت بیا بریم حرم امروز شستشوی روضه منوره ست ... منم تیز حاضر شدم با آژانس رفتم دم خونشون دنبالش و رفتیم حرم خیلی باصفا بود درا رو که بستن ما رفتیم زیارت دستمون به خود ضریح رسید بعد از چند سال حسابی گریه کردم و برای همه دعا کردم خصوصا سلامتی تو نانازم شیمکمو میچسبوندم به ضریح تو هم ورجه وورجه میکردی نکنه به آقا سلام میدادی ناقلا؟ عزیز توراه بهم شکلات و کشک و کیک یزدی میداد تا ضعف نکنم شکمووووووووووو ...
2 بهمن 1392
1